💭با شوق آموختن و نوشتن به مدرسه آمده بودیم..
اما برای گرفتن دوست مهربان باید صبر می کردیم….
روز ها می گذشت، هر روز چیز جدیدی یاد میگرفتیم ولی منتظر بودیم و چشم به دستان معلم ها دوخته بودیم تا کی کتاب هایمان را تحویل می گیریم….
💫انتظار ها به سر رسید…
📚ننه نقلی مهربان کلاس اول که آمد و مهمانمان شد، کتاب ها را از دست او دریافت کردیم و برق شادی در چشمانمان درخشید.
صحبت هایش را شنیدیم، قرار شد کتاب هارا نام نویسی کنیم، جلد کنیم و با دقت از این یار مهربان مراقبت کنیم…
🎁ننه نقلی با چوب شورهایی که در سبد خریدش بود از ما پذیرایی کرد.
به او قول دادیم که تا دیدار بعدی، مرتب بنویسیم و خوب یاد بگیریم.