انیمیشن‌هایی که فرزندتان را به قعر چاه می‌برد

– مصاحبه دکتر «سعید مدرسی»؛ دبیر سواد رسانه ای مجتمع میزان، پژوهشگر و کارشناس نوجوان با خبرگزاری فارس

با فرزندتان حافظه مشترک رسانه‌ای بسازید

امروزه به دلیل ناآگاهی و شاید همراه نبودن با تغییرات روز، اشراف تربیتی والدین در مصرف رسانه‌ای، فرزندان دارای حیاط خلوت رسانه‌ای شدند و هر محتوا و خوراکی مضر ذهنی را می‌چشند. تحلیل‌تان و راهکارتان را در این باره بفرمایید؟ 

مدرسی: درست است. اصطلاحا می‌گوییم «نبضِ تربیتی» بچه‌ها زیر دست والدین نیست. به عنوان مثال از والدین بپرسیم آخرین انیمیشن، فیلم، موسیقی یا کتابی که فرزندتان خوانده است، چه بود؟ این می‌شود نبض تربیتی. حیاط خلوت رسانه‌ای وقتی اتفاق افتاد، محیط رسانه می‌شود، محیط رقیب تربیتی. یعنی من هرکاری در خانه و مدرسه انجام می‌دهم، محیط رسانه آن محیط را جور دیگری شکل می‌دهد. امروزه دروس رسمی مدرسه چقدر هویت می‌سازد؟ ابَر قهرمان‌های محتواهای نمایشی چقدر هویت می‌سازند؟ نقش پدر و مادر در هویت چقدر است؟ آیا والدین مرجع اثرگذاری برای بچه‌ها هستند؟ خیر. چون ارتباط کلامی عاطفی وجود ندارد. 

والدینی به آن جایگاه مرجعیت می‌رسند که به جای حیاط خلوت رسانه‌ای، حافظه مشترک رسانه‌ای را زمینه‌سازی کردند. حافظه مشترک رسانه‌ای یعنی بنشینیم با فرزندمان انیمیشن ببینیم. مثل قدیم‌ها که یک تلویزیون و یک خانواده بود و همه دور هم فیلم می‌دیدند. بنشینید و دائم در مورد فیلم گفت‌وگو کنید و با هم ببینید. متاسفانه امروزه والدین یک تبلت اختصاصی به بچه‌ها داده‌اند و بچه‌ها خودشان هر محتوایی دانلود می‌کنند و خودشان تنهایی می‌بینند.  پس در قدم اول باید برای خانواده جا بیفتد که این وسیله فقط یک وسیله نیست، بلکه این یک درگاه ورودی به یک دنیای دیگر است. بچه من در آن دنیا دارد زندگی می‌کند، هویت‌یابی و اطلاعات دریافت می‌کند و شخصیت‌پردازی می‌کند. وقتی این نگاه دقیق و عمیق شد، والدین سعی می‌کنند زمینه‌هایی را فراهم کنند که با فرزند حافظه مشترک رسانه‌ای داشته باشند. 

 این چهار عینک را هنگام دیدن انیمیشن بر چشم بزنید

 همین موضوع؛ اختصاص یک گوشی اختصاصی به فرزند باعث شده است که اعضای خانواده همدیگر را درک نکنند و از هم دور می‌شوند چون والدین با فرزند همراه نیستد. اما این همراهی باید چقدر باشد تا جنبه کنترل به خود نگیرد؟ مثلا برای انیمیشن دیدن چطور باید همراه فرزندمان باشیم؟ همین که کنارش بنشینیم کافیست؟ 

مدرسی: نباید مثل عقاب یا پلیس بالاسرِ بچه باشند، بلکه والدین باید هنجارسازی کنند و هنجارسازی هم جدا از قانون‌گذاری است. در خانه باید هنجار باشد که اگر فرزند می‌خواهد انیمیشنی را ببیند، اعضای خانواده همه با هم ببینند. وقتی با هم می‌بینند، نبض تربیتی بچه زیر دست والدین می‌زند. والدین حینِ مشاهده انیمیشن یا فیلم باید چهار گام تحلیل را با فرزندشان کار کنند تا به صورت هنجار در بیاید. اصطلاحا والدین باید چهار عینک هنگام دیدن انیمیشن بر چشم بزنند. گام اول؛ بیان روایت و داستان آن انیمیشن؛ مثلا بگویند: «خب بچه‌ها انیمیشن چی بود؟ چی می‌گفت؟ یکی داستانش را تعریف کند ببینیم چه شد؟ با این کار ضمن اینکه داریم ارتباط کلامی برقرار می‌کنیم در حال کشف یک سری چیزها هستیم. اینکه فرزندمان از دیدن این انیمیشن چه چیزی را درک و فهمیده است. 

عینک دوم در گام دوم تحلیل ذکر نکات مثبت است؛ مثلا بگویند: «بچه‌ها نکات مثبت فیلم چه بود؟ چه چیزی یاد گرفتی؟ چه نکات قشنگی داشت؟ از شخصیت پردازی، از گرافیک، از دیالوگ از عکس العمل‌هایی که شخصیت‌ها در حادثه‌ها داشتند. ظاهرا والدین در حال پرسیدن نکات مثبت هستند، اما در باطن منظور این است که بچه‌ها انیمیشن باید نکته مثبتی برایمان داشته باشد. لذا در ناخوداگاه هم هنگام دیدن فیلم یا انیمیشن یک قسمتی از مغزمان بوق بوق می‌زند و می‌گوید این فیلم چه نکته مثبت و آورده‌ای برای من دارد؟ چی یاد می‌گیرم؟» 

گام سوم؛ چه نکته منفی دارد؛ مثلا بگویند: «بچه‌ها از کجای این انیمیشن خوشتان نیامد؟ چرا خوشتان نیامد؟ از کدام حادثه؟ از کدام رفتار؟ دیالوگ یا شخصیت؟ در واقع ما داریم ذهن بچه‌ها را دقیق می‌کنیم که به شخصیت‌ها و دیالوگ و حوادث‌ها حساس شوند. زیر متن این سوال این است که اگر چیز منفی دارد، من قدرت نه گفتن داشته باشم و بتوانم بگویم من این نکات را نپسندیدم. در این گفت‌وگوها پدر و مادر حاضر هستند و دقت نظر دارند، لذا به صورت ضمنی بچه من مهارت «نه گفتن» پیدا می‌کند. 

عینک و گام چهارم؛ عینک خلاقیت و بازسازی است؛ بچه را در نکات منفی رها نمی‌کنیم. می‌گوییم: «اگر تو جای نویسنده یا کارگردان بودی کجای داستان را تغییر می‌دادی؟ کدام دیالوگ؟ کدام شخصیت را؟ این یعنی عینک خلاقیت و بازسازی. یعنی به مخاطب جرات می‌دهم که در ذهنش آثار منفی را هم تغییر بدهد. این می‌شود ماهیگیری. با فرزند این تمرین را انجام دهید. وقتی این نوع نگاه را در مواجهه با رسانه به کار می‌برید، انگار با یک هویت تثبیت شده سراغ محتوا می‌روید، نه یک هویت ژله ایِ منفعل که هرچی پیش آمد را قبول کنید. 

یک ساعت مانده به زمان خواب دریافت‌های رسانه‌ای تعطیل شود

والدین بهتر است چه زمانی با فرزندشان انیمیشن ببینند؟ در برخی از خانواده‌ها هم مادر و هم پدر شاغل هستند، چه ساعتی بهتر است برای این کار اختصاص داده شود؟ چند بار در هفته ؟ گاهی فرزند هر لحظه می خواهد کارتون ببیند تکلیف چیست؟ و اینکه چقدر گفت‌وگو کردن در مورد انیمیشن تاثیر گذار است؟ 

مدرسی: هر زمانی که وقت انجام آن را داشتند. اما باید وقت بگذارند، وگرنه بچه‌ها خودشان دست به کار می‌شوند. اما توصیه می‌کنم یک ساعت مانده به خواب دریافت‌های رسانه‌ای قطع و تعطیل شود. چراکه تششعات نور آبی که از صفحات موبایل و تلویزیون و لبتاپ می‌آید، باعث تاخیر در ترشح هورمون ملاتونین می‌شود که هورمون خواب است. هوا که تاریک می‌شود نور کم می‌شود، این هورمون ترشح می‌شود، اما وقتی صفحه‌ای را نگاه می‌کنید که مدام نور داخل چشم‌ها می‌رود، هورمون خواب ترشح نمی‌شود، در نتیجه مغز فکر می‌کند که هنوز روز است، بنابراین ارتباطات رسانه‌ای را یک ساعت مانده به زمان خواب قطع کنید و بسته به درگاه رسانه‌ای که موبایل، تبلت و لبتاپ یا تلویزیون است زمان مصرف را مدیریت کنید. 

همچنین باید مصلحات تربیت رسانه‌ای را در آن رعایت کرد. برای مثال؛ ماست خوب است یا بد؟ خوب است، چراکه پروتئین دارد اما طبعش سرد است. اگر زیاد ماست بخوریم، سردی می‌کنیم، پس داخل ماست نعناع می‌ریزیم و با مُصلِح غذایی ترکیب می‌کنیم که آثارش اذیت نکند.

مصرف رسانه‌ای هم نیازمند مُصلحات تربیتی است. مثلا وقتی کودک شما یک ساعت تلویزیون می‌بینید. ارتباط چشمی و عاطفی با اعضای خانواده ندارید. حتی اگر فیلم خوبی باشد، اما مُصلِح تربیتی این است که بعد از مشاهده آن فیلم با اعضای خانواده ارتباط عاطفی برقرار کنید و در موردش گفت‌وگو کنید. بعد از یک فعالیت پر هیجان رسانه‌ای باید مُصلِح تربیتی داشته باشیم و تحرکی داشته باشید، ورزشی کنید، قدمی بزنید که آن انرژی که شما ایجاد شده است، تخلیه شود و مُصلِح تربیتی شود. مُصلِح تربیتی گفت‌وگو است. بسیاری از انیمیشن‌هایی که بچه‌های ما می‌بینند در نگاه مثبت و منفی یک سری شاخص باید داشته باشد. 

بچه در جریان داستان با شخصیت اصلی زندگی می‌کند

 بر چه مبنایی بگوییم این شاخص در انیمیشن مثبت است یا این شاخص منفی است؟ یا بر چه اساسی بگوییم اگر جای کارگردان بودیم این کار را می‌کردیم؟ یا این قسمت انیمیشن مشکل دار است؟ 

مدرسی: بر اساس عوامل جذابیتی که در محتوا گنجانده شده است. داستان کارش این است که جذاب‌سازی و گره‌افکنی و تعلیقی ایجاد کند و بعد رفع گره کند. این گره‌ها برای شخصیت اصلی داستان در موقعیت‌های جذابیت‌سازی خاص به وجود می‌آید که مخاطب را تحریک عاطفی و عصبی می‌کند. مضامین جذاب‌سازی. چطور انیمیشن ما را جذب می‌کند؟ با تحریک قوای غضبیه؛ یعنی وقتی قهرمان داستان را در یک چالش قرار می‌دهد و با یک ضد قهرمان و دشمن، یا با سرنوشت با یک عامل طبیعی مثل سیل یا موجوات ماورایی درگیر است. گاهی اوقات مضامین داستانی با تحریک قوای غضبیه ما را منفعل می‌کنند که بیش از ۹۰ درصد محتواهای رسانه‌ای این قوه ما را تحریک می‌کنند. 

چراکه قهرمان با ضد قهرمان درگیر است. اولین داستانی که بچه‌های ما می‌شنوند، داستان شنگول و منگول و مامان بزی و آقا گرگه است. در این داستان قهرمان با ضد قهرمان درگیر است. این تحریکات طبیعی است. تحریک قوای عاطفی محبتی. که از تحریک محبت بین مادر با پدر، پدر فرزند انسان و یک حیوان و… شروع می‌شود تا رابطه عاطفی دختر پسری یا اخیرا روابط عاطفی دختر دختری یا پسر پسری. لذا وقتی با فرزندمان محتوا را تحلیل می‌کنیم، حواسمان باشد که این محتوا کدام یک از ابعاد عاطفی و هیجانی را تحریک می‌کند. چراکه هر کدام انگاره‌سازی در ذهن می‌کند، چون با شخصیت‌های داستان به خصوص شخصیت اصلی همزاد پنداری می‌کنیم. آن شخصیت که در داستان است نماینده منِ بیننده است. من در آن سیر ماجراها با شخصیت اصلی همراهی می‌کنم، لذا اگر یک محتوایی تِم تحریک عاطفی نامتعارف دارد بین دو تا غیر هم جنس یا بین دو هم جنس راحت رد نشوم و نگویم انیمیشن هست و چیز خاصی نیست. 

باید بدانید این فقط یک انیمیشن نیست و خیلی مشکل دارد و بچه در جریان آن داستان با شخصیت اصلی زندگی می‌کند. منتهی این با غذا کمی فرق دارد. اگر الان یک غذای داغ بخورید زود زبان‌تان تاول می‌زند، اما لزوما وقتی یک انیمیشن ببینید، همان موقع اتفاق نمی‌افتد، بلکه به مرور زمان، با تکرار آن موقعیت برای ما سوء گیری شناختی و گرایشی ایجاد می‌شود. یعنی آن انگاره و کلیشه ذهنی به من منتقل می‌شود. 

گفت‌وگو بین والد و فرزند شاه کلید است

 چرایی جویی مسئله جدیدی را ایجاد می‌کند؛ گاهی این چراجویی‌ها خیلی بکر و طبیعی شکل گرفته است برخی اوقات هم این چراجویی‌ها حاصل یک دستکاری رسانه‌ای در ذهن است.کودک  محتوایی را دیده یا شنیده است که این سوال برایش به وجود آمد. در آن صورت باید چه کنیم؟ ما نمی‌توانیم در تمام ساعات روز در کنار بچه باشیم. گاهی از دوستان و همکلاسی‌اش چیزی می‌بیند و می‌شنود!

مدرسی: اگر فرایند گفت‌وگویی بین والد و فرزند وجود داشته باشد، امکان تصحیح و دستکاری وجود دارد، اگر نباشد بچه در آن جهان رسانه خودساخته پیش می‌رود و این انگاره‌ها و کلیشه‌ها تثبیت می‌شود. بعد از مدتی ممکن است والد بگوید چرا بچه من اینجوری شد؟ در حالی که باید بدانی ذهن این بچه چه چیزی خورده است که اینجوری شد. 

عامل تحریک سوم، تحریک وهم و خیالی است و داستان روی آن سوار است، لذا گمان‌تان بر این نباشد که محتواهای فانتزی مشکلی ندارد، چراکه در دنیای واقعی وجود ندارد، بلکه بعد از مدتی علی الخصوص در سنین پایین‌تر علاقمند هستند به تجربه واقعی انگاره‌های فانتزی شان. بچه کوچک است نمی‌داند، لزوما این فانتزی است حتی کودک یازده یا دوازده ساله. می‌بیند قهرمان داستان در فضای فانتزی کارتون از یک بلندی می‌پرد، او هم، چنین انگاره‌ای در ذهن می‌سازد. تنها با گفت وگو می‌توان به آن پی برد.

در انیمیشن‌ها به دنبال خانواده بگردید

 به عنوان سوال آخر برای دیدن یک انیمیشن مهم‌ترین نکته‌ای که باید توجه کنیم چه هست؟ 

مدرسی: در انیمیشن یا فیلم باید به بُرش و ترسیم خانواده در انیمیشن توجه کنیم. نقش پدر یا مادر در این خانواده چی هست؟ اصلا پدر و مادر دارد یا نه؟ تعداد بچه‌ها چندتاست؟ همه این‌ها انگاره ذهنی برای بچه می‌سازد. متاسفانه با محصولات متعدد انیمیشنی مواجه هستیم که فاقد بُرش خانواده جامع و سالم هستند. یعنی برش پدر و مادر داشته باشد و کژکارکرد است و درجه نداشته باشند با هم دعوا نداشته باشند یا طلاق نگرفته باشند. شما به ندرت انیمیشن محصول والت دیزنی پیدا می‌کنید که برش خانواده در آن سالم باشد. لذا فرزند وقتی این محتوای انیماتیک را دریافت می‌کند، انگاره‌ها و کلیشه‌های خانوادگی به او منتقل نمی‌شود یا ناقص منتقل می‌شود.
لذا توصیه می‌کنیم مثلا در حال تماشای انیمیشن «باب اسفنجی» هستید مادر از بچه بپرسد مادر یا پدرش چه کسی هست؟ بچه برایش سوال ایجاد می‌شود. به این برش‌های تثبیت شده درون مایه می‌گوید.