امروز جشنمون از صبح شروع شد.
توی صبحگاه درمورد تولد صحبت کردیم، تولد کیه؟
در مورد خانوادشون روز شنبه صحبت کرده بودیم، ما هی می پرسیدیم پس چرا حضرت زینب نیومدن زیر عبا بشینن؟
-آخه هنوز بدنیا نیومده بودن.
حالا امروز تولدشونه، تازه روز پرستار هم هست و قراره ما جشن بگیریم.
کلی لی لی بازی کردیم، کلاه پرستاری درست کردیم.
دوستامون برای جشن کلی پذیرایی آورده بودن.
مولودی گوش کردیم، دست زدیم، شادی کردیم.
گروه های ۵ نفره درست کردیم و با همفکری برای گروهمون اسم انتخاب کردیم.
گروه:
-پروانه
-قلب های دوستی
-بچه های دانا
-پنج قلوها
قراره گروهی نقاشی بکشیم، نقاشی جشن ولادت.
باهم فرش ها رو لوله کردیم و خانم بهمون کاغذ رولی دادن، پاستل هامون رو تحویل گرفتیم و شروع کردیم به نقاشی کشیدن.
یکی مسئول بادکنک ها شد، یکی نصب ریسه ها، یکی پخت کیک، یکی چیدن میوه و شیرینی، یکی…..
نقاشی جشنمون کامل شد.




