امروز بعد خوردن صبحانه، حضور و غیابمون با شغل ها بود.
آشپز بکائی…!
خیاط صادقی…!
……..
بعد از خوندن شعر سوار قطار شدیم و دو تا قطار ها کلاس هنر بود.
…..
هنر:
امروز کلاس سفال داشتیم
تصمیم گرفتیم تسبیح درست کنیم ؛
نیاز داشتیم به چند تا دایره ، بعد دایره هامون رو داخل سیخ چوبی کردیم شبیه کباب شد ? ?
ولی وقتی داخل سیخ میکردیم دایره هامون خراب میشد.
برای همین بعضی از دوستامون این کار رو انجام ندادن و فقط با سیخ چوبی دایره هاشون رو سوراخ کردن تا بعد از اینکه خشک شد ، اون هارو نخ کنیم و تسبیحمون رو کامل کنیم.
بعد هم مهرهای سفالیمون که هفته پیش درست کرده بودیم رو رنگ کردیم ، سبز یا آبی.
……
امروز رفتیم حیاط خوراکی خوردیم و بعد موقع خوراکی ریحانه سادات برامون سوغاتی آورده بود و پذیرایی کرد.
…….
بعد خوراکی روز شگفت انگیز شروع شد و اول تو حیاط بودیم و اسباب بازی ها رو بردیم حیاط و بعد که یکم تو حیاط موندیم ، برگشتیم تو کلاس.
حلما شن جادویی آورده بود و زیر انداز انداختیم و چون به همه نمیرسید، دو گروه شدیم .
یک گروه رفتند لگو و یک گروه شن بازی کردیم.
بعد جا به جا شدیم.
بعد هم کلاس رو جمع کردیم و آماده شدیم برای رفتن.
??????